میتوان به سیاق ماركس و انگلس در ابتدای متن مشهور مانیفست با این جملات هولانگیز آغاز كرد كه شبحی در حال تسخیر اروپا است: شبح فاشیسم! اما شوربختانه این گزاره امروز در بیشتر نقاط جهان مصداق پیدا میكند و منحصر به اروپا نیست. نشانههای راستگرایی افراطی و دیگرستیزی، نژادپرستی، اقتدارگرایی و بهطور كلی فاشیسم در سراسر كره خاكی مشهود است و در میان گروههای مختلف اجتماعی شاهد سفیدشویی و تجلیل از دیكتاتورها و مستبدان هستیم. در روسیه استالین، در ایتالیا موسولینی، در رومانی چائوشسكو، در اسپانیا فرانكو و... نه به عنوان جبارهایی زورگو و جنگطلب كه به عنوان رهبرانی مقتدر و توانمند مورد ستایش قرار میگیرند.
قریب به 800 سال از گشایش قلعه الموت توسط هولاكوخان و لشكریان مغول میگذرد. در طول قرنها قصه آشیانه عقاب، قلعه الموت و خداوندگار نامدارش حسن صباح، به افسانهای رازآمیز در ذهن علاقهمندان به تاریخ ایران بدل شده و پیرامون آن داستانهای عجیب و غریب بسیاری ساخته و پرداخته شده، ماجراهایی گاه باور نكردنی و شگفتانگیز كه برخی ریشه در واقعیت دارند و بسیاری بر آمده از تخیل خلاق آدمیان هستند. اما واقعیت الموت چیست؟
آدمهای غیرمتخصص زیادی را دیدهام كه برای آگاهی از آنچه در صدر اسلام رخ داده، تاریخ طبری میخوانند یا كسانی را كه علاقهمندند برای آشنایی با تاریخ، تاریخ بیهقی بخوانند. همچنین زیاد شنیدهام كه میپرسند، آیا شاهنامه یك كتاب تاریخی است؟ آیا سلسلههای پیشدادیان و كیانیان وجود داشتهاند؟ چرا در شاهنامه اسمی از هخامنشیان و مادها نیست؟
«اسلام سیاسی» تعبیری است که این روزها به گوش همگان آشناست و هر کس از آن نه فقط معنا و مفهومی در ذهن دارد، بلکه میتواند به مصادیقی در دور و اطراف اشاره کند، اما همیشه اینگونه نبوده است و اسلام سیاسی در دنیای معاصر مثل بسیاری از چیزهای دیگر، نتیجه دنیای جدید است. آرش صفری، پژوهشگر علوم سیاسی در کتاب پر اطلاع و مفصل «پیدایش مفاهیم اسلام سیاسی در ایران معاصر (1357-1320)» نشان میدهد که اسلام سیاسی به عنوان یک ایدئولوژی یا جهانبینی یا نگرش سیاسی یا هر چیز دیگری، امری برساختی و حاصل کشاکش و تعاملات اسلامگرایان با سایر جریانهای فکری و فرهنگی و اجتماعی زمانه بوده. او در این میان سه مناقشه یا منازعه یا مواجهه یا برجسته میسازد، رویارویی اسلامگرایان با اندیشههای جدید به ویژه ماتریالیسم مدرن و مارکسیسم، رویارویی اسلامگرایان با خوانشهای نوپدید از مذهب یا ضد مذهب و رویارویی اسلامگرایان با دولت پهلوی هم در مقام یک نهاد و سازمان و هم در مقام یک ایدئولوژی یا جهانبینی یا نگرش سیاسی. با او به مناسبت انتشار این کتاب گفتوگویی صورت دادیم که از نظر میگذرد.
١١٨ سال مشروطهخواهی در گفتوگو با اسماعیل شمس، پژوهشگر تاریخ
گفتوگو با دكتر محمد دهقانی درباره ترجمه كتاب «فردریش نیچه، زندگینامهای فلسفی» نوشته جولیان یانگ
اندیشههای هنری دیوید ثورو در گفتاری از مصطفی ملكیان
بیتردید ادبیات فارسی مهمترین و مشهورترین بخش سنت فكری و فرهنگی ما ایرانیان است كه از رهگذار سدهها باقی مانده و عموم فارسیزبانان مخاطب پیگیر آن هستند. شاهنامه فردوسی اگر در خانه همه ایرانیان نباشد، شخصیتها و داستانهایش برای همگان آشناست و بسیاری از سن و سالدارها، قصههای آن را بلد هستند و در مهمانیها برای جوانترها میخوانند، دیوان حافظ در خانه اكثر قریب به اتفاق ایرانیان یافت میشود و جزو تزیینات سفره هفتسین و شب یلداست و فارسیزبانان به مناسبتهای مختلف به آن تفال میزنند، بوستان و گلستان سعدی نامهای آشنایی برای ایرانیان است و آنها كه كمی اهل ذوقند، غزلیات شمس و بعضا مثنوی معنوی مولانا را دارند و فردی و گروهی میخوانند، همچنان كه بسیاری از اهل ذوق، رباعیات منسوب به خیام را از بر دارند و گاه در گفتارهای روزانه چاشنی كلامشان میكنند. خلاصه آنكه ادبیات كلاسیك فارسی و چهرههای شاخص آن، خواسته یا ناخواسته در متن زندگی روزمره ایرانیان حضور دارند، اینهمه اما به معنای مواجهه انتقادی با آنها و آثارشان نیست. در گفتار پیش رو، مصطفی ملكیان سه گونه مواجهه ایرانیان با آثار ادبی گذشته را مورد ارزیابی قرار میدهد و نتیجه میگیرد كه سودمندترین شیوه، شناخت آنها به دور از تحقیر و تعظیم است. این گفتار در هجدهمین نشست بزرگداشت فردوسی و رونمایی از كتاب یادنامه فردوسی به كوشش علی دهباشی، 21 اردیبهشت 1402 القا شده است.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل